از دوران فرمانروایی هخامنشیان بر مصر، آثار و یادمانهای پرشماری برجای مانده است که بیشترین آنها از زمان داریوش یکم است. یکی از مهمترین آثار بجای مانده از زمان داریوش در مصر، آبراهی است که رود نیل را به دریای سرخ پیوند میدهد كه به كانال سوئز معروف است. در طول مسیر این آبراه که در زمان فراعنه و داریوش برای اتصال دریای سرخ به رود نیل و دریای مدیترانه ایجاد شده است، دارای چهار بخش طبیعی و سه بخش مصنوعی است.
بخشهای طبیعی آبراه عبارتند از: دریاچه بزرگ تلخ، دریاچه تمساح، شاخ آبهای از رود نیل، رود نیل.
بخشهای مصنوعی و حفاری شدهی آبراه عبارتند از: فاصله میان شهر سوئز تا دریاچه تلخ، فاصله میان دریاچه تلخ تا دریاچه تمساح، فاصله میان دریاچه تمساح تا شاخابه نیل که از وادی تومیلات میگذرد و به کنار شهر زقازیق میرسد. از اینجا به بعد کشتیها از طریق شاخابه نیل به سوی رود نیل میرفتهاند و سپس سوار بر نیل به شهرهای گوناگون عزیمت کرده و یا به دریای مدیترانه وارد میشدهاند. تاکنون پنج ستون سنگی یادمانی از این پادشاه شناسایی شده است.
داریوش پنج کتیبه بر روی سنگ گرانیت سرخرنگ (سنگ سماق) در کنار این آبراه مهم نگاشته است که یادمانی از انجام این برنامه بزرگ و شگفت مهندسی و زمینپیمایی در عصر باستان است. سنگها بلندایی در حدود ۳ متر دارند و بومی استقرارگاه خود نیستند؛ بلکه از جای دیگری تهیه شده و پس از پایان سنگتراشی در محل فعلی خود نصب گردیدهاند. ظاهرا هر پنج نسخه رونوشتی از یکدیگر هستند و تفاوتی در مضمون با هم ندارند.
داریوش شاه پس از حفر کانال سوئز دستور داد تا به یادبود این کار سترگ و ماندنی لوح های سنگی بزرگی درکانال نصب کنند که در این کتیبه ها آمده است:
« بزرگ است اهورامزدا که سرزمین را آفرید، که انسان را آفرید، که شادی رابرای انسان آفرید و داریوش را به شاهی برگزید. هم او که به داریوش پادشاهی بزرگ با مردان خوب و اسبان خوب عطا کرد. منم داریوش، شاه بزرگ، شاه تمام مردم، شاه سرزمین پهناور، پسر ویشتاسپ هخامنشی »
« داريوش شاه گويد : من پارسی هستم، به همراهی پارسیان مصر را گشودم، امر کردم این کانال را حفر کنند…از رودی که در مصر جاریست آن را نیل می نامند تا دریایی که از پارس می آید (خلیج فارس) این کانال حفر شد چنان که فرمان داده بودم و کشتی ها بوسیله این راه آبی از مصر به سوی سرزمین پارس روان شدند، چنانکه اراده من بود. »
نکته دیگر در کتیبه داریوش اشاره به «گرفتن» مصر است؛ در حالیکه میدانیم مصر در زمان کمبوجیه دوم تصرف شده بود. این نه یک اشتباه است و نه انتساب دستاورد پیشینیان به نفع خود. بلکه این سخن داریوش اشاره به تصرف دوباره مصر پس از مرگ مشکوک کمبوجیه و نبردش با حاکم ایرانی مصر دارد.
« استفاده از مطالب این سایت، با ذکر نام سایت، بلامانع میباشد »