خشنه تزه اهورامزدا
ساير مطالب : نامه‌ی عمربن خطاب به يزدگرد سوم ساسانی

• اصل نامه در موزه‌ی بريتانيا نگهداری می‌شود. 
• مـتن نـامه:  از عمربن خطاب خليفه‌ی مسلمين به يزدگرد سوم شاهنشاه پارس 

یزدگرد! من آینده‌ی خوبی را برای تو و ملتت نمی‌بینم، مگر اینکه پیشنهاد مرا قبول کرده و بیعت نمایی. زمانی سرزمین تو بر نیمی از جهان شناخته شده حکومت می‌کرد لیکن چگونه افول کرده است؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست خورده و ملت تو محکوم به فناست. من راهی برای نجاتت به تو پیشنهاد می‌کنم. شروع کن به عبادت خدای یگانه، یک خدای واحد، تنها خدایی که خالق همه چیز در جهان است. ما پیغام او را برای تو و جهان میآوریم. او خدای حقیقی است.
آتش پرستی را متوقف کن، به ملتت فرمان ده که آتش پرستی را که کذب می‌باشد متوقف کنند، به ما بپیوندند، برای پیوستن به حقیقت. اللّه، خدای حقیقی را بپرستید، خالق جهان را. اللّه را پرستش نمایید و اسلام را راهی برای رستگاری خود قبول کنید.
اکنون به راههای شرک و پرستش کذب پایان داده و اسلام بیآورید، تا بتوانید اللّه اکبر را به عنوان ناجی خود قبول کنید. با اجرای این، تو تنها راه بقای خود و صلح برای پارسیان را پیدا خواهی نمود. گر تو بدانی چه چیزی برای پارسیان بهتر است، تو این راه را انتخاب خواهی کرد. بیعت تنها راه می‌باشد.

• جواب يزدگرد به عمربن خطاب :

• از شاهنشاه، شاه پارس و ... شاه کشورها، شاه آریاییها و غیر آریاییها، شاه پارسها و دیگر نژادها و نیز تازیان. شاهنشاه پارس یزدگرد سوم خطاب به عمربن خطاب ، خلیفه‌ی تازی 
بنام اهورامزدا، آفریننده‌ی جان و خرد.
تو در نامه‌ات نوشته‌ای که میخواهی ما را به سوی خداوندت اللّه اکبر هدایت کنی. بدون دانستن این حقیقت که، ما که هستیم و چه چیزی را پرستش مینماییم ! شگفت انگیز است که تو در جایگاه خلیفه‌ی تازیان تکیه زده ای ! با اینکه خردت مانند یک ولگرد پست تازی است. ولگردی در بیابان تازیان و مانند یک مرد قبیله‌ای بادیه نشین. مردک، تو به من پیشنهاد میکنی که یک ایزد یگانه و یکتا را پرستش نمایم، بدون اینکه بدانی که هزاران سال است که پارسها ایزد یکتا را پرستش نموده و پنج نوبت در روز او را عبادت می‌نمایند. سالهاست که در این سرزمین فرهنگ و هنر راه عادی زندگی بوده است.

زمانی که ما سنت میهمان نوازی و کردارهای نیک را در گیتی پایه گذاری نموده و پرچم " پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک " را برافراشتیم، تو و نیاکانت بیابان گردی می‌کردید، سوسمار می‌خوردید، زیرا که چیز دیگری برای تغذیه‌ی خود نداشتید. و دختران بیگناه خود را زنده بگور می‌نمودید.
مردم تازی هیچگونه ارزشی برای آفریدگار خداوند قائل نیستند. شما فرزندان خدا را گردن می‌زنید، حتی اسیران جنگی را. به زنان تجاوز می‌کنید، دختران خود را زنده بگور می‌نمایید، به کاروانها یورش می‌برید، قتل عام می‌کنید، زنان مردم را دزدیده و اموال آنها را به یغما می‌برید، قلب شما از سنگ ساخته شده. ما تمام این اعمال اهریمنی را که شما مرتکب می‌شوید محکوم می‌کنیم. چگونه شما میتوانید به ما راه خدایی را تعلیم داده، در حالی که اینگونه اعمال را مرتکب می‌شوید.

 تو به من میگویی که پرستش آتش را متوقف کنم ! ما، پارسها عشق آفریدگار و نیروی او را در روشنی آفتاب و گرمای آتش مشاهده مینماییم. روشنی و کرمای آفتاب و آتش، ما را قادر می‌سازد تا نور حقیقت را مشاهده نموده و قلبهایمان را به آفریدگار و به یکدیگر شعله ور نماییم.
به ما کمک میکند که به یکدیگر مهر ورزیم. ما را روشن نموده و قادر میسازد تا شعله ی اهورامزدا را در قلبهایمان زنده نگه داریم. 
خداوند ما اهورامزداست و عجب است که شما مردم نیز او را تازه کشف کرده اید و او را به نام الله اکبر نامگذاری نموده اید. ما مثل شما نیستیم، ما با شما در یک رده نیستیم. ما به نوع بشر کمک میکنیم، ما عشق را در میان بشریت می‌گسترانیم، ما نیکی را در زمین می‌گسترانیم، 
هزاران سال است که در حال گسترش فرهنگ خود بوده، اما در راستای احترام به فرهنگ های دیگر گیتی.
در حالی که شما به نام الله، سرزمینهای دیگر را مورد تاخت و تاز قرار میدهید. شما مردم را قتل عام میکنید و قحطی میآورید، ترس و فقر برای دیگران، شما به نام الله، اهریمن می‌افرینید. چه کسی مسؤل این همه بدبختی است. آیا این الله است که به شما فرمان میدهد که تا بکشید، غارت نمایید و تخریب کنید؟ آیا این شما رهروان الله هستید که به نام او این اعمال را انجام میدهید؟ یا هر دو؟ شما از گرمای بیابانها و سرزمینهای سوخته‌ی بی حاصل و بدون منابع برخواسته، شما میخواهید که با لشکرکشی و به زور شمشیرهایتان به مردم درس عشق به خدا دهید. شما وحشیان بیابانی هستید، در حالی که میخواهید به مردم شهر نشین مانند ما که هزاران سال است که در شهرها زندگی میکنند، درس عشق به خدا بدهید ! ما هزاران سال فرهنگ در پشت سر داریم، که به راستی یک ابزار نیرومند می‌باشد.

به ما بگویید، با تمام لشکرکشی هایتان و توحش و کشتار و قحط به نام الله اکبر، شما به این ارتش اسلام چه آموخته اید؟ شما چه چیز به مسلمانان آموختید که بران ابرام می ورزید. تا آن را به دیگر ملل غیر مسلمان بیاموزید؟ شما چه فرهنگی از این الله خود آموخته اید، که می خواهید آنرا به زور به دیگران تعلیم دهید؟

افسوس، آه افسوس ... که امروز ارتشهای پارسی اهورا، از ارتش الله پرست شما شکست خورده اند. اکنون مردم ما میباید همان خدا را پرستش نمایند، همان پنج نوبت در روز را. نه به زور شمشیر که او را الله صدا کنند، و او را به عربی عبادت نمایند. زیرا که الله شما تنها عربی می‌فهمد. پیشنهاد میکنم، تو و دار و دسته‌ی راهزنت بساط خود را جمع نموده و به بیابانهای خود، به جایی که در آن زندگی میکرده اید برگردید. آنها را به جایی برگردان که در آن عادت به سوختن در گرمای آفتاب دارند. زندگانی قبیله‌ای، خودرن سوسمار و نوشیدن شیر شتر.

من اجازه نخواهم داد که تو دار و دسته ی راهزنت را در سرزمین حاصلخیز، شهرهای متمدن و ملت شکوهمند ما آزاد گذاری، " این جانوران را "، برای قتل عام مردم ما، دزدیدن زنان و فرزندان ما، تجاوز به زنان ما، و فرستادن دخترانمان به عنوان اسیر، آزاد مگذار، به آنها اجازه نده تا به نام الله اکبر، مرتکب این اعمال شوند. به رفتار جنایتکارانه خود پایان ده.

آریاییها بخشنده، گرم، مهمان نواز و مردمی نجیب بوده . هر جایی که رفته اند، آنها بذر دوستی خود را گسترانده اند. عشق، خرد و حقیقت. آنها نباید تو و مردمت را برای رفتار جنایتکارانه و راهزنی مجازات نمایند.
من از تو درخواست میکنم که با الله اکبر خودت، در بیابانهایت بمان و به شهرهای متمدن ما نزدیک مشو. زیرا که اعتقادات تو خیلی مهیب و رفتارت بسیار وحشیانه میباشد.

محل امضای یزدگرد سوم
شاهنشاه یزدگرد سوم ساسانی.