خشنه تزه اهورامزدا
ساير مطالب : کرتیر، موبد متعصب ساسانی

کرتیر یا کردیر موبد پرنفوذ دوران ساسانی بود. کرتیر در زمان پادشاهی شش شاهنشاه ساسانی به ترتیب اردشیر بابکان، شاپور یکم، هرمز یکم، بهرام یکم، بهرام دوم، و نرسه می‌زیسته‌ است. گمان می‌رود که اقدامات کرتیر نه تنها در پیدایش دین رسمی ایران بلکه در کار سیاست داخلی کشور نیز دارای اهمیت قاطع و فراوان بوده‌ است. او توانست دین زرتشتی را که در آن زمان، باورهای چندی بدان پیوسته بودند، یکدست کند و به اوستا تقدس بخشد. کرتیر با آئین مانی به عنوان یک بدعت به مبارزه برخاست.

تاثیری که مغان بر روح جوامع ایرانی داشتند قدرت قابل توجهی را برایشان فراهم آورد و آنان را بر آن داشت که در اندیشه شرکت در سلطه سیاسی بیفتند و در ادامه این تلاش در مراکز قدرت اعم از دربار و مراکز محلی نفوذی فوق العاده کسب کردند. 
شرکت مغان در حاکمیت و دربار از زمان اردشیر آغاز شد بطوری که مشاور عالی اردشیر یک ( هیربد ) بود و مغان کشور تاج شاهنشاهی را بر سر شاپور اول نهادند. البته قدرت گرفتن مغان و موبدان به اینجا ختم نمی شود بلکه نفوذ آنها تا سقوط ساسانیان ادامه داشت. هرچند شاهانی چون یزدگرد اول توانستند نفوذ موبدان را در دربار کم کنند و آنها را از مناصب عالی کنار بگذارند یا عده ای از آنها را اعدام کنند ولی این اقدامات کارساز نبود ودر انتها بدست مخالفان ترور می شدند .

کرتبر در زمان اردشیر سمت مهمی نداشت. در عهد شاپور اول او سرپرست انجمن مغان شد و توانست اصلاحاتی در دین زرتشت انجام دهد و تا مرگ شاپور بر همین سمت ماند. در زمان هرمز یکم بود که توانست به درجه « هرمزد موبد » دست یابد. هرمز یکم نسبت به مانی نظر تأئید و مساعدت داشته و او را در کاخ بابل از تعقیب مخالفان پناه داد. وی نسبت به کرتیر دشمن مانی، هم علاقه نشان داده و حتی با اعطای کلاه و کمر به این موبد متعصب او را در ردیف بزرگان عصر درآورد.

در سال ۱۹۲۶ از موبد کرتیر ۴ سنگ نوشته در ناحیه نقش رجب و کعبه زرتشت و سر مشهد نزدیک کازرون کشف شد. او در کتیبه اش کارهائی که برای دین خود انجام داده را بر می‌شمارد و با افتخار تصریح می کند که : 
آتشکده های بسیاری بر پا داشته و گروههای بسیاری از مغان را به خدمت آنها گماشته تا دین زرتشتی را نشر دهد. او همچنین بر خود میبالد که نکاح محارم را در کشور دوباره مرسوم کرده و کسانی که دین و آیین درستی نداشتند به زور و اجبار به زرتشتی در آورده. کرتیر نه تنها در این کتیبه ها از ستیزه با دیگر مذاهب زرتشتی بلکه از سرکوب و اعدام یهودیان، مسیحیان و شمن ها و برهمنان نیز خبر می دهد که همه نشان از تعصب خشک و بیرحمانه یک موبد بلند پایه و خود محور است. 
بخشی از این سنگ نوشته‌ها دربر گیرنده داستان معراج رفتن کرتیر و بازدید از جهان پس از مرگ می‌باشد. این سنگ نوشته‌ها به زبان پارسی میانه و خط پهلوی می‌باشد. کتیبه‌های کرتیر بطور کلی به شرح جایگاه و پایهٔ کرتیر و بیان کارهای خداپرستانهٔ او و شرح معراج او اختصاص دارد.

• شرح معراج کرتیر در کتیبه‌ها : 
یکی از اقدامات کرتیر برای حقانیت بخشیدن به اقدامات خود، معراج اوست که شرح آن را در دو کتیبه سرمشهد و نقش رستم آورده و در کتیبه نقش رجب به آن اشاره کرده‌است و نقش برجسته‌ای از آن در سرمشهد وجود دارد. در آغاز این بخش از کتیبه به روایت اول شخص آمده‌است که چون کرتیر از آغاز کار، نسبت به ایزدان و خداوندگاران مطیع و نیکخواه بوده‌است، خداوندگاران و ایزدان او را محترم و شریف داشته‌اند و او در زندگانی به مقام برجسته در کشور رسیده است. آنگاه از ایزدان خواسته است که همان‌گونه که در زندگانی چنین مقامی را بدو ارزانی داشته‌اند، در صورت امکان جهان دیگر را نیز بدو بنمایاند که بداند کارهای نیک این جهان و نیکوکاری و بدکاری در جهان دیگر چگونه است تا در امور مربوط به جهان دیگر بااعتمادتر و بهتر از دیگران شود. همچنین از ایزدان درخواست می‌کند راه شناختن بهشت و دوزخ را بدو بنمایانند و بدو نموده شود که پس از مرگ آیا رستگار است و دین وی را به بهشت می‌برد یا اینکه گناهکار است و دین او را به دوزخ رهنمون می‌شود.

پس از آن دعایی آیینی را که ظاهراً وسیله‌ای برای رفتن او به عالم خلسه و رسیدن به کشف و شهود است می‌خواند و بدین گونه به عالم دیگر می‌رود.
حوادث بعدی از زبان اشخاص دیگر که ظاهراً راویان داستان هستند و گویی کرتیر را همراهی می کرده‌اند، نقل می‌شود. به روایت اینان کرتیر شهریاری را می‌بیند که بر اسب نجیبی سوار است و در دست درفشی دارد. بعد شخصی که همزاد یا هم‌شکل کرتیر نامیده شده، همچون شهریاری که بر تختی نشسته، ظاهر می‌شود. سپس زنی از جانب مشرق متجلی می‌گردد و کرتیر می‌گوید که زنی شریف‌زاده‌تر از او ندیده‌است. 
این زن که تجلی دین است به هم‌شکل کرتیر خوشامد می‌گوید و هر دو باهم رهسپار راه نور می‌شوند. در این راه به شهریار دیگری برمی‌خوردند که ترازوئی در دست دارد و همان ایزد رشن است که در منابع پهلوی، زرتشتی وظیفهٔ سنجش اعمال مردمان پس از مرگ برعهدهٔ اوست.
دین و هم‌شکل کرتیر در برابر این شهریار می‌ایستند و سپس دست در دست یکدیگر به سوی مشرق به راه خویش ادامه می‌دهند. سپس در آن جادهٔ نور به نزد شهریار دیگری می‌رسند که به گفتهٔ راویان معراج از شهریاران دیگر والا‌مرتبه‌تر است و شاید یکی دیگر از ایزدانی باشد.در اینجا چاه دوزخ را می‌بینند و می‌خواهند که به راه خود ادامه دهند اما به آنان گفته می‌شود که چاره‌ای نیست جز اینکه از پلی که بر روی آن چاه است ( پل چینود ) و بیشتر به تیغی می‌ماند، بگذرند. دین و هم‌شکل کرتیر به سوی پل روانه می‌شوند و آن پل برای آنها پهن‌تر می‌شود و در اینجا شهریار دیگری را می‌بیند که از آن سوی پل به پیش می‌آید. کرتیر پس از عبور از پل و رسیدن به آن دو دست دین و هم‌شکل خود را می‌گیرد و از روی پل به پیش می‌رود در حالی که هم‌شکل او در پیش و دین در پس او حرکت می‌کند.
پس از عبور از پل در حالی که آن شهریار در پیش در حرکت‌است و به دنبال او و هم‌شکل کرتیر و بعد دین می‌آیند، به ایوانی داخل می‌شوند. در برابر آن ایوان تختی است. کرتیر و در پیشاپیش او دین به بالا می‌روند و در غرفهٔ خاصی می‌نشینند. آنگاه هم شکل کرتیر نان و می بر می‌گیرد.

در متن سخن از کاخ‌های مختلف است و سفر آسمانی در سه یا چهار مرحله ( مطابق با طبقات آسمان ) انجام می‌گیرد و در هر طبقه کاخ خاصی است. سرانجام همه به حضور اورمزد می‌رسند و ظاهراً اورمزد با انگشت هم شکل کرتیر را نشان می‌دهد و به نشانهٔ رضایت لبخند می‌زند. از حوادث بعدی اطلاعی نداریم زیرا متن کتیبه بر اثر گذشت زمان محو شده‌است.

قیام نرسی و پادشاهی وی، در واقع به قدرت کرتیر پایان داد و از آن پس تا یک چند سایهٔ آتشگاه از فراز تاج و تخت دور شد. بعد از آن دوران خاطرات دوران کرتیر چنان فراموش شد که حتی در اوایل دورهٔ اسلام هم وقتی مزدیسنان کتاب پهلوی دینکرت را تدوین می‌کردند، ذکری از نام او در آن کتاب نکردند و در عصری که بخاطر تسامح خویش درخشندگی خاص داشت، کسی را که مظهر تعصب بود و جز تعقیب و آزار مخالفان حاصل دیگری هم عاید آیین زرتشت نکرده‌ بود، در ردیف موبدان و هیربدان بزرگ و نام‌آور دوران گذشته، یاد ننمودند.