خشنه تزه اهورامزدا
سلسله‌ی ساسانی : پادشاهی نرسی ساسانی

نرسی عموی بهرام دوم و پسر شاپور یکم دومین شاهنشاه ساسانی بود. نرسی از ابتدا بهرام را غاصب تاج و تخت می‌نامید. 
ممکن است عنوان «بزرگ ارمنستان شاه» یا فرمانروایی و شاهی ارمنستان به نرسی داده شده تا سکوت اختیار کند و به ادعای تاج و تخت شاهنشاهی نپردازد.

در سال ۲۸۲ میلادی امپراتور روم به ایران حمله کرد و تا پایتخت ایران تیسفون پیش رفت و در مسیر خویش شهرهای بسیاری را غارت کرد. تنها مرگ ناگهانی امپراتور که در برخی مأخذ در اثر صاعقه ذکر شده و به مثال یک معجزه می‌مانست، باعث شد که رومی‌ها پیروزی تازه بدست آمده را رها کرده و به کشورشان بازگردند.

نرسی در این روزهای دشوار، به تدارک شورشی برای در دست گرفتن پادشاهی پرداخت. عده‌ای از بزرگان و درباریان هواخواه نرسی بودند که نام همهٔ آنها در کتیبه نرسی در پایکولی آمده است. در آن زمان شاه ارمنستان (نرسی)در واقع فرمانده کل نیروهای نظامی ایران بود و به همین علت کسانی که خواستار وجود شاهنشاهی نیرومند در راس کشور بودند هواخواه نرسی شدند چون تنها حکومت مرکزی نیرومند می‌توانست استان‌های غربی را از هجوم لشکریان روم مصون دارد.

نرسی هنوز به هنگامی که بهرام دوم زنده بود، به تدارک جهت تغییر حکومت پرداخت و برای تبلیغ اندیشه‌ی مشروح و قانونی جلوه دادن مسئله‌ی جانشینی شاهنشاه، در آغاز یک سری سکه‌ی طلا به دستور وی رایج گشت. در حالی که فرمان ضرب سکه تنها ویژه‌ی شاهنشاه بود.

در سال ۲۸۴ میلادی بهرام دوم زندگی را بدرود گفت. کرتیر وهونم و دودمان کارن، شاهی را به فرزند او بهرام سوم واگذار کردند. شاهنشاه جوان باشکوه تمام بر تخت پادشاهی نشست. در این اوضاع و احوال، نرسی تصمیم به شورش علنی گرفت.

سپاه نرسی به سوی تیسفون تاخت و فرماندار وهونم نیروی کافی برای جلوگیری از نفوذ سپاه نرسی در اختیار نداشت. نرسی پیغام فرستاد تا بزرگان شاهنشاهی او را به رسمیت بشناسند. گمان می‌رود بخاطر تصرف پایتخت جنگی در نگرفته باشد. نرسی همین که به کاخ رسید خود را شاهنشاه خواند و بزرگان هواخواه سوگند وفاداری یاد کردند.

بهرام سوم در واقع بر ایران پادشاهی نکرد. او حتی فرصت نیافت سکه‌ی تاجگذاری خود را رایج سازد. در کتیبه نرسی در پایکولی که نرسی آنرا به افتخار پیروزی خویش پدید آورد و با تصویر خویش مزین کرد از رویدادهای مزکور به زبانهای پارتی و فارسی یاد شده است.

در تصویر تاجگذاری نرسی در نقش رستم مظهر قدرت شاهی، نه از سوی اهورامزدا بلکه از سوی آناهیتا به او واگذار شده است. در نقش و کتیبه اعلام شد که نفوذ غیر قابل تقسیم موبد موبدان در همه‌ی کارهای دولتی پایان یافته است. 
قیام نرسی به شورش نرسی، بر ضد حکومت دین سالاری حاکم، در عهد پادشاهی بهرام دوم گفته می‌شود. این قیام به قدرت کرتیر موبد و نظام دین سالاری او پایان داد و از آن پس تا مدتی سایه‌ی آتشگاه از فراز تاج و تخت دور شد.

از آخرین روزهای زندگی کرتیر، اطلاع چندانی در دست نیست. نمی‌دانیم به هنگامی که نرسی شهریاری را در دست گرفت این رجل مشهور سالخورده‌ی مذهبی آخرین روزهای خود را چگونه بسر آورد.
در روزگار ساسانیان نام این شخص از گزارش‌های رسمی و کتاب‌های دینی زدوده شد. شاهنشاه جدید نرسی، از نو به مانویان روی آورد ولی دیگر اجماع مانویان آن نیرو و شهرتی را که در روزگار شاپور یکم بدست آورده بود، نداشت. 
هدف نرسی در اجازه دادن به تبلیغ آموزش‌های مانی تنها دلجویی از مانویان نبود، او در نظر داشت با کم کردن نفوذ موبدان زرتشتی، خطر نفوذ دین سالاری را در سیاست دولت، از میان برد.