• اُرُد دوم (اشک سیزدهم) سیزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. وی از سال ۵۵ تا ۳۷ پیش از میلاد سلطنت کرد. به عقيدهی بسیاری از مورخان در زمان او شاهنشاهی اشکانی به اوج عظمت خود رسید. بسیاری از معاصران آن زمان ایران را بسیار مقتدرتر از روم میدانستند.
ارد دوم به همراه برادر بزرگتر خود مهرداد سوم، پدر خود فرهاد سوم را که شاه ایران بود در سال ۵۷ یا ۵۸ پ. م مسوم کردند. پس از این کار مهرداد که پسر بزگتر بود به شاهی رسید ولی سلطنت او بیش از سه یا چهار سال دوام نداشت. وی بسیار سختگیر و بیرحم بود. از این رو بزرگان کشور و عامهی مردم بر او شوریدند و پس از مبارزاتی که بین او و ارد دوم درگرفت ارد او را کنار زده و بر تخت شاهی نشست.
در زمان شاهی ارد دوم سرزمینهای بسیاری به قلمرو اشکانیان اضافه شد ولی به دلیل ضعف سازمانی ارتش نتوانستند مناطق فتح شده را حفظ کنند. مهمترین پیشآمد در زمان شاهی ارد دوم جنگهای متعدد با رومیان و به خصوص نبرد حران(Carrhae) است. اُرد دوم همچنین پایتخت ایران را از شهر صددروازه به تیسفون که در برابر سلوکیه ساخته شده بود منتقل کرد و تیسفون تا زمان حملهی اعراب پایتخت ایران بود.
نبرد حران نخستین نبرد تمام عیار ایران و روم در زمان سلطنت ارد دوم به وقوع پیوست. در بهار سال ۵۴ پ. م کراسوس فرماندار رومی بخش شرقی روم، سپاه خود را برای حمله به ایران آراست و با چهلهزار سرباز راهی ایران شد. اَرتاوازد شاه ارمنستان در ملاقاتی با کراسوس به او وعده داد که شانزدههزار نیروی سواره در اختیار او قرار خواهد داد. او به کراسوس اطمینان داد که با این سواره نظام و پیاده نظام همراه او رومیان از نظر کمی و کیفی برتر از سپاه ایران هستند و ایرانیان را به آسانی شکست خواهند داد.
اُرد دوم پس از آگاهی یافتن از این خبر برای کراسوس پیام فرستاد که آیا این نبرد به خواست دولت روم است یا خود او. کراسوس در پاسخ گفت که جواب او را در سلوکیه خواهد داد. پادشاه ارد در جواب نوشت: «اگر موی بر کف دست من بروید شما هم سلوکیه را خواهید دید.» کراسوس با سپاه بزرگ و ورزيدهی خود راهی بینالنهرین شد. در این گیر و دار اُرد با پیاده نظام خود با شتاب فراون وارد ارمنستان شد و مبادرت به آن کرد تا از رسیدن سواره نظام ارمنی به کراسوس جلوگیری کند. سپس سورنا سردار دلاور و رشید خود را با دههزار سوار به نبرد با کراسوس فرستاد.
کراسوس چون خبردار شد که سپاه اشکانی در مشرق فرات است تصمیم به تعقیب ایرانیان گرفت و در بیابانهای شمال بینالنهرین به دنبال دشمن وهمی و فراری، با شتاب به سوی مشرق تاخت آورد و به حران رسید. سپاه روم در طول این پیشروی با مقاومت چندانی روبرو نشد ولی بر اثر پیادهروی در بیابانهای خشک فرسوده و گرسنه بود. افسران از کراسوس درخواست استراحت کردند ولی او فرمان تعقیب داد. پس از استراحتی کوتاه و خوردن غذایی مختصر رومیان به پیشروی ادامه دادند و به گروه کوچکی از سپاه اشکانی که دارای ساز و برگ نظامی کمی بودند برخود کردند. آنان به خیال شکست دادن این سپاه بر سرعت خود افزودند. پس از زد و خوردی کوچک ناگهان نگهبانان فریاد برآوردند که اشکانیان آنها را در محاصره گرفتهاند. شاهان محلی آسیایی که به اجبار و بیم در کنار رومیان بودند با شنیدن این خبر با سواران خود گریختند. سواران پارتی وارد میدان کارزار شدند. نخست سواران سنگین اسلحهی اشکانی بر رومیان سبک اسلحه تاختند و آنان را به عقب راندند. سپس سواران سبک اسلحهی اشكانی، کمانداران رومیان را به تیرباران گرفتند. در اين نبرد تیرهای رومیان بر سربازان اشكانی کارگر نبود زیرا کمانهای اشکانی برد بیشتری نسبت به کمانهای رومی داشتند و اشکانیان نیز دز تیراندازی سرآمد بودند. رومیان تلفات زیادی دادند و پس از اینکه پسر کراسوس به دست اشکانیان کشته شد عقب نشینی کردند.
رومیان در حال عقب نشینی چون با جغرافیای منطقه آشنا نبودند پیاپی مورد حملهی اشکانیان واقع میشدند. سرانجام سورنا به رومیان پیشنهاد مذاکره کرد. کراسوس عازم ملاقات شد. در این میان رومیان دچار اختلاف شدند و در این گیر و دار پیکاری درگرفت و کراسوس به دست ایرانیان کشته شد. سر او را به نشانهٔ پیروزی برای اُرد دوم فرستادند.
نبرد حران در تاریخ باستان اهمیت زیادی دارد زیرا رومیان که خود را برتر از ایرانیان و فاتح میدانستند با این شکست خوار شده و ایرانیان بزرگ و بلندآوازه گشتند. کراسوس بسیار جاه طلب و پولپرست بود. پس از كشته شدنش، ارد دوم پادشاه ایران اعلام کرد که کراسوس را به خواستهاش خواهد رساند. پس امر کرد که جمجمه سر او را با طلای ذوب پر کنند.
پس از پیروزی بر کراسوس اشکانیان به منظور تصرف سوریه دست به حمله در غرب آسیا زدند. در آن زمان اوضاع داخلی روم نیز نابسامان بود و این خود سودی برای ایرانیان بود. مردم غرب آسیا ناراضی از اینکه به زیر یوغ رومیان بودند دست به قیام زدند و اشکانیان توانستند تا سال ۴۰ پیش از میلاد تقريبا سراسر آسیای غربی را به تصرف خود درآورند. ولی اشکانیان به دلیل ضعف سازمانی ارتش نتوانستند متصرفات گستردهی خود را برای مدت زیادی حفظ کنند. در سال ۳۸ پ.م که پاکور فرزند ارد دوم و فرماندهی سپاه مهاجم ایران در نبردی با رومیان کشته شد و مرزها دوباره به کنار رود فرات رسید.
ارد دوم مدتی پس از پایان نبردهای ایرانیان در غرب آسیا و به خاطر کشته شدن پسرش پاکور از سلطنت بیزار شد و مقام شاهی را به پسر دیگرش فرهاد چهارم واگذار کرد. فرهاد پس از رسیدن به شاهی همهی برادران خود را کشت. ارد دوم که هنوز در قید حیات بود او را به خاطر این کار مورد سرزنش و نکوهش قرار داد. فرهاد پدر خود را به خاطر این ملامت در سال ۳۷ پ. م. به قتل رسانید.
« استفاده از مطالب این سایت، با ذکر نام سایت، بلامانع میباشد »