• اردشير دوم پسر بزرگتر داریوش دوم بود که در سال 404 قبل از میلاد به قدرت رسید، نام اصلی وی ارشک بود. اما چون به قدرت رسید، نام اردشیر را بر خود نهاد. یونانیان به او لقب «منمون» به معنای با حافظه دادهاند و معتقد بودند که اردشیر از حافظه بسیار قوی برخوردار است، اما برخی دیگر گفتهاند که این لقب از آن جهت بوده که وی یادآور نام پدربزرگش، اردشیر اول بوده است.
کوروش برادر کوچکتر اردشیر دوم محسوب میشد و از کودکی رفتاری تند و پرخاش جویانه داشت و حال آنکه، اردشیر از طبعی ملایم و رحیم برخوردار بود، ملکه پروشات مادر اردشیر و کوروش به دلیل دلسردی از اردشیر تصمیم داشت پسر کوچگتر خود کوروش را جانشین داریوش دوم نماید، بنابراين به همسر خود داریوش دوم گفت از آن جهت که اردشیر قبل از رسیدن تو به پادشاهی به دنیا آمده از اینرو پسر کوچکتر تو کوروش میبایست جانشین تو گردد، اما داریوش نپذیرفت و کوروش را والی لیدی و نواحی دریایی آن کرد و پس از چندی درگذشت.
پس از درگذشت داریوش دوم، اردشیر به معبد آناهیتا در پاسارگاد رفت تا در آنجا بر طبق مراسم مذهبی تاجگذاری کند. در آنجا وی اطلاع یافت که برادرش کوروش قصد کشتن وی را دارد، بنابراین او را دستگیر کرد و تصمیم به کشتن او گرفت که ملکه پروشات دوان دوان رسید و چون گیسوانش را به دور گردن کوروش حلقه کرد نتوانستند او را بکشند و سپس با گریه و لابه عفو او را از اردشیر گرفت و کوروش را به سرعت روانه مقر حکومتی خود در لیدی نمود. کوروش نیز بدون هیچ پشیمانی به لیدی بازگشت و در آنجا در پی فرصت برای تصرف حکومت ماند، کوروش با جمع آوری سپاه به سرعت به سمت بابل پیشروی کرد اما خبری از سپاه ایران نیافت، چون به ولایت بابل رسید، پس از آنکه سه روز به صورت خطوط جنگی پیشروی کردند، کوروش خیال کرد که اردشیر بابل را ترک کرده، لیکن در روز چهارم ناگهان سواری رسید و خبر داد که لشکر شاهنشاه در ظرف چهار ساعت ظاهر خواهد شد.
کوروش فورا سپاهیان یونانی را تحت فرمان کلئارخوس در طرف راست یعنی جانب فرات جای داد و خودش در قلب سپاه جای گرفت و ششصد سوار سنگین اسلحه را نیز محافظ خود ساخت. سوی چپ سپاه را نیز تحت فرمان آریائوس قرار داد. در همان هنگام سپاه اردشیر که حدود پنج هزارتن بودند سر رسیدند و در ناحیه کوناکسا در يازده فرسنگی شمال بابل، خان اسکندیه امروز، جنگ در گرفت.
در آن جنگ، کوروش به برادر خود اردشیر حمله کرد و او را زخمی ساخت، به نظر میرسید که کوروش پیروز شده است. لیک ناگهان به دلیل اشتباه فاحش فرمانده سپاه یونانی کوروش به نام کلئارخوس، زوبینی در چشم کوروش فرو رفت و در دم نابود شد. پس از آن سر و دست کوروش را بریدند و سپاه اردشیر به تعقیب قشون کوروش پرداخت و قشون کوروش متفرق شد، اما قسمت یونانی سپاهش برای احتراز از حملات پی در پی سواره نظام ایران به طرف دجله رفت در آنجا « تیسافرن » با خدعه، سرداران سپاه یونانی را به خیمه خود دعوت کرد و با وجود سوگندی که خورده بود همه آنها را کشت، در همان هنگام « گزنفون » که در سپاه یونانیان بود ریاست یونانیان را قبول کرد تا تعداد ده هزار نفر باقیمانده سپاه را به یونان برساند، و چنین هم کرد. در همین رابطه بود که گزنفون کتاب معروف خود به نام عقب نشینی ده هزار نفره را نوشت.
اردشیر در سال 394 قبل از میلاد سپاه اسپارت را نیز شکست سختی داد و نفوذ شاهنشاهی ایران در یونان به اعلی درجه خود رساند، سرانجام اسپارت مجبور شد تا سفیرانی را برای انعقاد پیمان صلح به نزد اردشیر گسیل دارد و پیمان آنتالسیداس منعقد گردید. همچنين وی در سال 386 قبل از میلاد شورش قبرس را فرو نشانید.
شاهان هخامنشی تا زمان اردشیر دوم، همواره در کتیبه هایشان تنها از اهورا مزدا یاد میکردند لیکن اردشیر دوم در کنار نام اهورامزدا، نام میترا و آناهیتا را نیز در کتیبه هایش بکار برد و به تقویت و گسترش پرستشگاههای میترا و به ویژه آناهیتا در کشور پرداخت.
اردشیر دوم به قول برخی از مورخین 360 زن عقدی و غیر عقدی داشت و از جمله با دو دخترش به نامهای آتوسا و آمستریس هم ازداوج کرد. اردشیر که روزگار پیری خود را در میان توظئه های درباری و جنایات پسرانش میگذارنید، به قدری شکسته و ناتوان شده بود که با شنیدن خبر مرگ یکی دیگر از پسرانش ارشام به دست دیگر برادرانش، تاب مقاومت در خود ندید و از شدت درد و اندوه در سال 358 قبل از میلاد درگذشت. مدت حکومت او 46 سال بود.
« استفاده از مطالب این سایت، با ذکر نام سایت، بلامانع میباشد »