خشنه تزه اهورامزدا
مقالات تاريخی : منع كردن عزاداری محرم در زمان رضا شاه پهلوی

 پس از دوران مشروطه از مراسم عزاداری نسبت به دوران ناصرالدین شاه و قبل آن کاسته شد. ولی در دوران احمد شاه دوباره به شکل سابق بازگشت. طبق اسناد از بین بردن عزاداری از مهم ترین اقدامات انگلیس در زمان رضا خان بوده است. به صورتی که کنسول انگلیس در مشهد از مهم ترین اقداماتی که بعد از کودتای 1299 ه.ش رضا خان باید انجام می‌داد برهم زدن بساط عزاداری که خود بزرگترین وسیله برای خنثی نمودن سیاست استعماری دولت بریتانیا است، بوده است.

برای اجرای این برنامه شوم ابتدا رضاشاه خود را فردی مومن و متدین جا زد به صورتی که دستور جمع کردن تمام قمارخانه‌ها و شراب فروشیها را داد. از اقدامات عوام فریبانه وی حضور در مراسم عزاداری امام حسین(ع) بود. وی این اقدامات را تنها برای جلب توجه مردم می‌کرد.
حسن‌اعظام‌قدسی از رجال دوره رضا خان در خاطراتش می‌نویسد : « در میدان توپخانه که مراسم عزاداری برقرار بود، صاحب منصبان در جلو و جلوی آنان سردار سپه (رضا خان) با یقه باز و روی سرش کاه و غالب آنان بر سرشان گِل زده بودند و پا برهنه وارد بازار شدند ... به همین خاطر مردم عامه رضاخان را فردی مذهبی به حساب آوردند. 
داوود امینی نیز در این باره می‌نویسد : رضاشاه در نمایشی مذهبی در مراسم عزاداری ماه محرم شرکت کرد و پیشاپیش دسته‌های سینه‌زنی حرکت نمود. پای خویش را برهنه ساخت و کاهگل بر سر ریخت. و در مراسم شام غریبانِ دسته قزاق‌ها شرکت و با بازوبند مشکی، سری برهنه و شمعی در دست به نوحه سرایی و سوگواری پرداخت. 

حضور رضا خان و متجددین آن دوران در مراسم عزاداری بسیار برای مردم تعجب آور بود. به صورتی که افرادی در مراسم شرکت می‌کردند که سالهای قبل آن مراسم را در جراید مسخره می‌کردند و حتی کسانی که مسلمان هم نبودند و اعتنایی به اسلام نداشتند هم در مراسم شرکت می‌کردند و این گونه رفتارها سبب شد که مردم فکر کنند که کودتاچیان در پی ایجاد حکومت اسلامی‌اند. 
البته علمای آگاه آن دوران مانند شهید مدرس و آیت‌اله شاه‌آبادی از نیت شوم رضا خان و اطرافیانش با خبر بودند. به صورتی که آیت‌اله شاه‌آبادی (استاد عرفان امام خمینی) به شهید مدرس می‌گفت : این مردک (رضاخان) الان که به قدرت نرسیده است چنین به دست بوس علما می‌رود و تظاهر به دین داری می‌کند و از محبت اهل بیت دم می‌زند. لیکن به محض اینکه به قدرت رسید به علما پشت می‌کند و اول کسی را که لگد می‌کند خود شما هستید.

اما تمام این اقدامات برای این بود که به سلطنت برسد. هنگامی هم که به آن رسید، ناگهان تغییر رویه داد. اولین نشانه‌های ممنوعیت عزاداری هم در سال 1304 ه.ش اتفاق افتاد. به طوری که چهل روز قبل از شروع محرم رضاخان به آذربایجان سفر کرد. هنگام اقامت شب نامه‌هایی در شهر از طرف وابستگان به دربار پخش شد که از رضاخان خواسته شده بود که حدی برای روضه و ایام آن مشخص کند. هدف از انجام آن نیز این بود که رضاخان می‌خواست چنین وانمود کند که محدود کردن عزاداری به خواست مردم بوده است. مردم و علما نیز که با خبر شدند بلافاصله قبل از شروع محرم، تكيه‌ها و مراسم روضه خوانی را برقرار کردند.

رضاخان برای فراهم کردن مقدمات لازم جهت ممنوعیت کامل عزاداری لازم بود اقداماتی انجام دهد كه از جمله اين اقدامها :

  1. محدود کردن روضه های دولتی و ممنوع کردن بعضی از اقسام عزاداری : وی برای ممنوع کردن کامل عزاداری ابتدا محل روضه قزاق‌ها را در تهران به تکیه دولت انتقال داد و از شکوه و جلال و مدت آن کاست. حتی زنجیر زدن و دسته بندی که همیشه در روضه‌ها متداول بود هم در تکیه دولت برگذار نشد. هم چنین تعداد روزهای تعطیل در دهه اول محرم از چهار روز به سه روز تقلیل یافت و از کارهای فرعی و مرسوم مثل زنجیر زنی در دسته‌های عزاداری جلوگیری شد.
  2. تغییر صورت ظاهری عزاداری به مراسم کلیسا : رضاخان تلاش می‌کرد که همه چیز را غربی کند. چون خیال می‌کرد با غربی کردن، می‌تواند سبب پیشرفت کشور شود. به همین دلیل دستور داد که در مجالس روضه از میز و نیمکت به رسم کلیسا های غربی استفاده شود و زن و مرد مختلط بنشینند و زنان از حجاب استفاده نکنند. به صورتی که رضا خان در پاسخ به نامه ستاد ارتش در مورخ 23/12/1314 ه.ش در خصوص چگونگی برخورد با مراسم ایام محرم در مساجد و تکایا چنین نوشت :
    « البته بایستی روضه خوانی کنند و ممانعت نمی‌شود. ولی روضه خوانی بایستی در مساجد و تکایا باشد آن هم مرتب و با قاعده و در روی نیمکت‌ها مستمعین بنشینند و آقایان محدثین و متخصص، روضه خوانی کنند. سینه زنی و از این قبیل کارهای سابق بکلی ممنوع است. »
  3. خرافه شمردن عزاداری : یکی از بهانه‌های رژیم برای مبارزه با عزاداری، مبارزه با خرافه بود. برخی جنبه‌های عزاداری در آن دوران مثل قمه زنی، خوب نبودند ولی این دلیل نمی‌شود که حتی روضه در مساجد و یا خانه‌ها یا نماز جماعت را ممنوع کند. در حقیقت رضا خان و اطرافیانش قصد داشتند با این کار به عزاداری توهین کنند و آن را کهنه گرا قلمداد کنند. رژیم برای عملی کردن این کار در اسفند ماه 1316 ه.ش طرح ممنوع بودن روضه خوانی را به عنوان بیرون کشیدن خرافات از سر مردم را به استانداری ها ابلاغ کرد.
  4. ممنوعیت کامل عزاداری : بعد از فراهم شدن مقدمات، سرانجام در سال 1316 ه.ش اقدام نهایی برای از بین بردن کامل عزاداری انجام شد. وزارت داخله‌ی حکومت پهلوی در اسفند ماه 1316 ه.ش طی بخشنامه‌ای به تمام استانداری‌ها و فرمانداری‌ها اعلام کرد :
    « ... جلوگیری از روضه خوانی و خارج کردن خرافات از سر مردم و آشنا نمودن به اصول تمدن، امروزه رسالت اساسی داخلی دولت است ... »

علت این اقدام را آشنا کردن مردم با تمدن امروز و خارج کردن افکار مردم از خراتفات اعلام کردند. کار به جایی رسید که حتی در هنگام مراسم ترحیم افراد، که معمولا ذکر مصیبت ائمه (ع) گفته می‌شد نیز محدودیت‌هایی برقرار شد که طی آن در این نوع مراسم، واعظ حق ذکر مصیبت خواندن را نداشت. مساله‌ی مبارزه با عزاداری در پنج سال آخر حکومت رضاخان با جدیت دنبال شد. 
آیت‌اله حسین‌بدلا در خاطراتشان درباره آن دوران می‌نویسند : یکبار به تهران رفتم دیدم که هیچ خبری نیست. نه دسته‌ای مشاهده می‌شود و نه روضه‌ای برقرار است. از این وضع بسیار نگران شدم. به نظرم رسید که به محل اجتماع ترکها که در مسجد عبدالحسین خان برنامه روضه خوانی داشتند بروم ... نزدیک غروب رسیدم. اما دیدم خبری نیست ... در مسجد باز بود، داخل شدم تا لااقل در نماز جماعت شرکت کنم ... وقتی به آنجا رفتم دیدم که چند نفر نشسته‌اند و خبری از نماز جماعت نیست ... خفقان در آن دوران به حدی بود که حتی از عزاداری‌های سه نفره هم جلوگیری می شد.

مردم ایران در مقابل این اقدام عکس العملهای متفاوتی داشتند. عده‌ای تسلیم این جریان شدند و عزاداری را ترک کردند. ولی اکثر مردم عزاداریها را به صورت مخفی هم چنان برگزار می‌کردند. از سال 1315 تا 1320 ه.ش که عزاداری به صورت علنی ممنوع شد، در خانه‌ها و به صورت پنهانی و گاهی قبل از طلوع آفتاب مراسم برگزار می‌شد. مردم هم از بیم اینکه نکند مکان مراسم به آگاهی ماموران برسد، گاهی از پشت بامها به این مراسم‌ها می‌رفتند. به این ترتیب در سیاهترین سالهای سلطنت رضاخان دستورات استعمارگران به خوبی اجرا شد و مردم مسلمان ایران از عزاداری در ملاعام منع شدند و در خلال این سالها در نامناسب‌ترین وضع ممکن در داخل سرداب‌ها و زیرزمین‌ها یا نیمه‌های شب و سحرگاه عزاداری می‌کردند.

به علت آن برخوردهای خشن دولت بر مردم، برخی از علمای بزرگ آن دوران مانند آیت‌اله شاه‌آبادی جلوی دستورات رضاخان قرار گرفتند. به صورتی که آیت‌اله شاه‌آبادی علارغم وجود ممنوعیت‌ها، در روز تاسوعا یا عاشورا، در مسجد جامع بازار مراسم زیارت عاشورا را برقرار کردند. ایشان در تهران با قاطعیت در برابر رضاخان ایستاد و در شرایطی که تمام مساجد و منابر تعطیل بود، هیچگاه منبرش را در مسجد بازار تعطیل نکرد. برخی از بزرگان هم به صورت کمکهای نقدی که به صورت مخفیانه به هیئتها داده می‌شد، به مبارزه می‌پرداختند.