بایگانی : نماد " سين‌های " سفره هفت سين
•  نوروز بزرگترين جشن ملى ايرانيان سابقه اى هزاران ساله دارد. از گذشته هاى دور آريايى هاى ساكن در فلات ايران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ويژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند. برخى پژوهشگران، ريشه تاريخى اين جشن را به « جمشيد پيشدادى » نسبت مى دهند و نوروز را « نوروز جمشيدى » مى خوانند.

اين گروه معتقدند كه جمشيدشاه بعد از يك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرين نشست و فاصله بين دماوند تا بابل را در يك روز پيمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردين ماه بود. چون مردم اين شگفتى از وى بديدند جشن گرفتند و آن روز را « نوروز » خواندند. اما عاملى كه « نوروز » را از ديگر جشن هاى ايران باستان جدا كرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد،
فلسفه وجودى نوروزر، زايش و نوشدنى كه همزمان با سال جديد در طبيعت هم ديده مى شود است.

يكى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشن ها و آيين هاى گروهى است، گردهم آمدن هايى كه به نيت نيايش و شكرگزارى و يا سرور و شادمانى شكل مى گيرند.
بر همين اساس جشن‌ها و آيين‌هاى جامعه ايران را هم مى توان به سه گروه عمده تقسيم بندى كرد : جشن ها و مناسبت‌هاى دينى و مذهبى، جشن هاى ملى و قهرمانى و جشن هاى باستانى و اسطوره‌اى.
جامعه ايران در گذشته به شادى به عنوان عنصر نيرو دهنده به روان انسان، توجه ويژه‌اى داشتند. آنها براساس آيين زرتشتى خود چهار جشن بزرگ و ويژه تيرگان ، مهرگان ، سده و اسپندگان را همراه با شادى و سرور و نيايش برگزار مى كردند.
به هرحال در آيين‌هاى باستانى ايران براى هر جشن « خوانى » گسترده مى‌شد كه داراى انواع خوراكى‌ها بود. خوان نوروزى « هفت سين » نام داشت و مى‌بايست از بقيه خوانها رنگين تر باشد.

اين سفره مــعــمـولاً چـند ســاعــت مانــده به زمان تـــحويل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمين چيده مى شد. همچنين ميزدپان به منظور پخش كردن خوراكى‌ها در كنار سفره گماشته مى‌شد. اين خوان نوروزى برپايه عدد مقدس هفت بنا شده بود. تقدس عدد هفت از آيين مهر يا ميتراست و به سالهاى دور باز مى گردد. در اين آيين هفت مرحله وجود داشت براى اينكه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از پيش از زرتشت براى انسان عزيز بوده و در آيين هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون ديده مى شود، مانند هفت آسمان، هفت دريا، هفت گياه و ...

همچنين اسناد تاريخى از برپايى سفره هفت سين به ياد هفت امشاسپندان خبر مى دهند؛ طبق اين اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از : اهورامزدا ( به معنى سرور دانا )، هومن ( انديشه نيك )، ارديبهشت ( پاكى و راستى )، شهريور ( شهريارى آرزو شده با كشور جاودانى )، سپندارمزد ( عشق و پارسايى )، خرداد ( رسايى و كمال ) و امرداد ( نگهبان گياهان ).
اما در بسيارى از منابع تاريخى آمده است كه « هفت سين » نخست « هفت شين » بوده و بعدها به اين نام تغيير يافته است. شمع، شراب، شيرينى، شهد ( عسل )، شمشاد، شربت و شقايق يا شاخه نبات، اجزاى تشكيل دهنده سفره هفت شين بودند.
برخى ديگر به وجود « هفت چين » در ايران پيش از اسلام اعتقاد دارند. در زمان هخامنشيان در نوروز به روى هفت ظرف چينى غذا مى‌گذاشتند كه به آن هفت چين يا هفت چيدنى مى گفتند.
بعدها در زمان ساسانيان هفت شين رسم متداول مردم ايران شد و شمشاد در كنار بقيه شين هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى بر سر سفره قرار گرفت. بعد از سقوط ساسانيان وقتى كه مردم ايران اسلام را پذيرفتند، سعى كردند كه سنت‌ها و آيين‌هاى باستانى خود را هم حفظ كنند. به همين دليل، چون در دين اسلام « شراب » حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه « سركه » نامیده مى شد انتخاب كردند و اينگونه شين به سين تغيير پيدا كرد.

البته در اين‌باره تعابير مختلفى وجود دارد. در روزگار ساسانيان، قابهاى زيباى منقوش و گرانبها از جنس كانولين، از چين به ايران وارد مى‌شد. يكى از كالاهاى مهم بازرگانى چين و ايران همين ظرف‌هايى بود كه بعدها به نام كشورى كه از آن آمده بودند « چينى » نام گذارى شد و به گويشى ديگر به شكل سينى و به صورت معرب « سينى » در ايران رواج يافتند. خوراكى‌هاى خاصى بر سفره هفت سين مى‌نشينند كه عبارتند از : سيب، سركه، سمنو، سماق، سير، سنجد و سبزى (سبزه).

• سيب : هم نماد بارورى است و زايش. درگذشته سيب را درخم هاى ويژه اى نگهدارى مى كردند و قبل از نوروز به همديگر هديه مى دادند. مى‌گويند كه سيب با زايش هم نسبت دارد، بدين صورت كه اغلب درويشى سيبى را از وسط نصف مى كرد و نيمى از آن را به زن و نيم ديگر را به شوهر مى داد و به اين ترتيب مرد از عقيم بودن و زن از نازايى رها مى شد.

• سنجد : نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زايندگى. عده اى عقيده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است.

• سبزه : نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پيوند او با طبيعت است. در گذشته سبزه ها را به تعداد هفت يا دوازده كه شمار مقدس برج هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى كردند. در دوران باستان در كاخ پادشاهان ۲۰ روز پيش از نوروز دوازده ستون را از خشت خام بر مى آوردند و بر هر يك از آنها يكى از غلات را مى كاشتند و خوب روييدن هر يك را به فال نيك مى گرفتند و بر آن بودند كه آن دانه در آن سال پربار خواهد بود. در روز ششم فروردين آنها را مى چيدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مى كردند.

• سماق و سير و سمنو نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مى روند.

• سكه : كه نمادى از امشاسپند شهريور ( نگهبان فلزات ) است و به نيت بركت و درآمد زياد انتخاب شده است.

•  خوان نوروزى اجزاى ديگرى هم داشته است دراين ميان « تخم مرغ » که نماد زايش و آفرينش است و نشانه اى از نطفه و نژاد و « آينه و شمغ » نماد روشنايى است و حتماً بايد در بالاى سفره جاى بگيرد. « آب و ماهى » نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود.

• چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتيان اوستا و كليميان تورات را بر بالاى سفره‌هايشان جاى مى‌دهند. بر سر سفره زرتشتيان در كنار اسپند و سنجد، « آويشن » هم ديده مى شود كه به گفته موبد فيروزگرى خاصيت ضدعفونى كننده و دارويى دارد و به نيت سلامتى و بيشتر به حالت تبريك بر سر سفره گذاشته مى شود.

  بازگشت به بخش بایگانی مطالب ...